
کتاب مدیریت راهبردی نظام فرهنگی کشور
مقدمه
نظام فرهنگی کشور، به چارچوبی پیوسته، هماهنگ، مـرتب و برخـوردار از شـیوه هـای علمی تصمیمسازی و تصمیمگیـری سـاز و کارهـای الزم بـرای انجـام مطلـوب وظـایف خویش نیازمند است تحقیق و پژوهش زمینه مناسبی است که پیشفرضهای متعـدد را که تبادل فکری و فرهنگی را به انحراف مـی کشـاند ، شناسـایی کـرده و پـس از ارزیـابی براساس آگاهی و دانش به سوی چارچوبهای روشن سوق میدهد. آنچه از پیشینه تحقیقات فرهنگی مستفاد میشود، نهـاد دولـت در حـوزه فرهنـگ و جامعه همچون سایر عرصههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وظیفهمنـد اسـت . گرچـ ه وظیفـهمنـد و مکلـف بـودن دولـت، ضـرورتاب بـه معنـای مداخلـه مسـتقیم در اجـرا و تصدیگری امور فرهنگی نیست، دولت میتواند به فراهم کردن چارچوبهـای حقـوقی ، سیستمهای نظارتی و ارزیابی و ایجاد زمینههای مناسب برای فعالیتها، نهادهـای جامعـه را جهت عهدهداری اجرای برنامههای فرهنگی، در راستای سیاستهـای فرهنگـی مـورد نظر، هدایت و حمایت کند. سیاستگذاری به معنی تصمیمگیری برای نیل به اهداف نظام، محتاج سطحبندی در سلسله مراتب نظام است. ساماندهی امور فرهنگی کشور، محتاج سیاستگـذاری در ایـن سطوح است، تعامل فرهنگ و توسعه و اینکه برای نیل به توسعه، نقش فرهنگ نسبت به امور اقتصادی اولویت دارد یا خیر؟ آیا بهبود زندگی مادی و معنوی انسان تنها از رریـق امور اقتصادی تبیین و تعیین میشود یا اینکـه فرهنـگ نقـش بنیـادین در ایـن مسـئله دارد؟ و مفاهیمی از قبیل وضعیت فرهنگی مطلوب، استقالل و هویت فرهنگی، انسجام و توازن فرهنگی از نکات معرفتی است که در مدیریت راهبردی فرهنگی کشور بایـد بـدان پرداخت.
دیدگاه ها